شعر عاشقانه زیبا

شعر زیبای عاشقانه , شعر عاشقانه سوک

شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی‌ست

کاش چون برگ خزان رقص مرا
نیمه شب ماه تماشا می کرد
در دل باغچهٔ خانهٔ تو
شور من
وِلوِله برپا می کرد…

خرم آن عاشق، که بیند آشکار
بامدادان طلعت نیکوی تو
فرخ آن بی‌دل، که یابد هر سحر
از گل گار عالم بوی تو

هرجا هوا مطابق میلت نشد برو . . .
فرق تو با درخت همین پایِ رفتن است

در چشم پاک بین نبُوَد رسم امتیاز
در آفتاب، سایه شاه و گدا یکی است

حسرت رویت هلاکم کرد از بهر خدا
روی بنما و دل درمانده ای را شاد کن

اشعار عاشقانه کوتاه

مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر
بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد

عاشق به ‌خواب تن ندهد جز به ‌خوابِ مرگ
وآن هم بدین امید که بیند جمـال دوست…

آنکه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت
به همه عالمش از من نتوانند خرید…

چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم
به جای عشق، به دنبال آب و نان باشم

اگر پرنده مرا آفریده اند چرا
قفس بسازم و در بند آشیان باشم

از دست دیگران به کناری گریختم
از دست خویشتن به کجا میتوان گریخت؟

بیدار نشستم که غمت را چو چراغی
از شب بستانم به سحر بسپرم امشب

بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

این غم، که مراست کوه قافست، نه غم
این دل، که توراست، سنگ خاراست، نه دل

رودکی

جهان بی عشق سامانی ندارد
فلک بی میل دورانی ندارد

نه مردم شد کسی کز عشق پاکست
که مردم عشق و باقی آب و خاکست

چراغ جمله عالم عقل و دینست
تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست

امیرخسرو دهلوی

هر شب به تو با عشق و طرب می‌گذرد
بر من زغمت به تاب و تب می‌گذرد

تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب می‌گذرد

هاتف اصفهانی

ای ابر چراست روز و شب چشم تو تر
وی فاخته زار چند نالی به سحر

ای لاله چرا جامه دریدی در بر
از یار جدایید چو مسعود مگر

مسعود سعد سلمان


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

doros8 Lynn مکعب جادویی Brian سایت وردپرسی خانه ی آناناس شریف دانش Rachel دانلود اهنگ جديد وبلاگ ليلا